کد مطلب:211163 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:112

دلیل دیگر
جابر در كتاب الرحمه خود باز چنین می گوید:

قال لی سیدی یا جابر فقلت لبیك یا سیدی فقال هذه الكتب التی صنعتها جمیعا و ذكرت فیها الصفه و فصلتها فصولا و ذكرت فیها من المذاهب و آراء الناس و ذكرت الابواب و خصصت كل كتاب...

می گوید استاد و سید و آقای من فرموده ای جابر عرض كردم لبیك یا سیدی فرمود این كتبی كه تو در آن عمل می كنی در آن فصولی بنویس و آراء و مذاهب را نقل كن و ابوابی برای آن بنویس - آنگاه می گوید:

ثم وصفت كتبا كثیره فی المعادن و العقاقیر فتحیر الطلاب

جابر اصولی كه امام علیه السلام برای او بیان فرموده بود به فصول و ابواب و عناوین خاصی تقسیم كرده و كتاب معادن - عقاقیر - احجار و غیره را نگاشته و طلاب از كار او متحیر مانده و او را به استغفار واداشته.

باز می گوید من همه جریان كارم را خدمت استاد بزرگوارم عرض می كردم مرا به یك عمل سهل و آسانی هدایت فرموده و متذكر گردید كه مردم ممكن است تو را تكفیر در این كار كنند.

فقلت یا سیداشرعلی، ای الباب اذكر فقال (ع) ما رایت لك بابا تماما مفردا الا رموزا مدغمه فی جمیع كتبك مكتوبة فیها فقلت له قد ذكرت فی السبعین و اشرت الیه فی كتب النظم و فی كتاب الملك من الخمسائة و فی كتاب صفة الكون و فی كتب كثیرة من المائة و نیف فقال صحیح اذكرته من ذلك فی اكثر كتبك غیر انه مدغم مخلوط بغیره لا یفهمه الاالواصل و الواصل مستغن عن ذلك و لكن بحیاتی یا جابر افرد فیه كتابا بالغا بالغا رمز و اختصر كثرة الكلام بما تضیف الیه كعادتك فاذاتم فاعرضه علی فقلت السمع والطاعه.

مدلول این عبارت قریب بدین مضمون است كه گفتم ای استاد بزرگوار كتاب كدام یك از ابواب را اشاره كنم كه نشان می دهد جابر مطالب را خوش طرح می كرد و امام هر یك را



[ صفحه 359]



شرح و تفصیل می داد امام علیه السلام فرموده هنوز باب تامی ننوشته ای و این هم كه تدوین كرده ای به رموز و اسرار و مفاتیح حروف و اعداد است - عرض كردم در هفتاد باب از آن نقل كرده ام و تدوین و تنظیم آن را به نظر آن حضرت رساندم فرموده صحیح است اما اكثر آنچه نوشته ای مدغم و نامعلوم و مرموز است آنها كه واصل هستند و می دانند احتیاجی به این اسرار و رموز ندارند آنها هم كه مبتدی هستند این مفاتیح را نمی شناسند و نمی فهمند بهتر است تا من زنده هستم یك جلد كتاب ساده و بدون رمز و اسرار بنویسی كه قابل فهم همه باشد و همانطور كه عادت به نوشتن مطالب ساده داری اسرار و رموز را كنار بگذار تا از مشكل و غموض مبری باشد و همه بفهمند عرض كردم به چشم اطاعت می كنم و روی دستورات آن حضرت پانصد رساله نوشتم.

از این بیان معلوم می شود كه به دستور امام ششم علیه السلام كه دستور سهل و ساده و آسان بود توضیح كامل داد و جابر دو نوع رسائل در فنون طب و طبیعی و كیمیا نوشته یك نوع در هفتاد رساله كه با رموز و مفاتیح بوده و دیگر پانصد رساله كه ساده و قابل فهم بوده است و پس از آن توضیح رسائل واضح خود را نگاشته.

جابر در وضع تكوین و طبیعیات چنین می نویسد: و یقول مخاطبا الصادق (ع) و حق سیدی ذكرت ما فیه كفایة و بلاغ و یقول فی كتاب الاحجار و حق سیدی كشفت و اوضحت الطریق به جان استادم سوگند كه توضیح او مرا بر آن داشت كه رسائل خود را در كمال كفایت و رسائی بنویسم و چنین كردم.

و باز در كتاب احجار كه سنگ شناسی باشد می گوید به حق سیدی قسم به جان استادم كه معلوم می شود جابر ارادت بسیار به سزائی و علاقه ی تام به امام ششم داشته كه سوگند خود را به جان او و به حق او یاد می كند و می گوید در سنگ شناسی آنچه لازم توضیح و كشف مطلب بوده دادم.

جابر در اكثر كتب خود كه بیش از صد و دویست جلد یاد كرده اند از امام صادق علیه السلام نقل می كند و سوگند به نام و حق او یاد می كند و توضیح او را بیان نموده می ایستد [1] و در موارد متعدده تیمنا نام امام را به تعظیم و تقدیر یاد می كند و طریق تدریس عمیق استاد را نقل می نماید.



[ صفحه 360]



یك روز جابر از استاد خود می پرسد یابن رسول الله این علوم و فنون را از كجا تحصیل كردی فرمود از علم نبوت و از طریق امامت جدم به من ارث رسیده است.

ان كتبه و رسالته جاءت الیه عن علم النبوه عن طریق الامام الصادق فیقول فی ذلك و من الخواص ان الوقت فی وصول هذه الكتب الیك ان قرب فقد قرب الوقت الذی حدثناك به فی الكتب التی فیها الفصول النبویه فاعلم ذلك و لا تیأسوا من روح الله انه لایییس من روح الله الا القوم الكافرون.

معلوم می شود درس امام صادق برای جابر وقت خاصی بود و باز از این عبارات استفاده می شود كه زمان و مكان و طریقه خاص درس او غیر از دروس سایرین بود و امام علیه السلام جابر را تشویق و ترغیب بفنون علمی خود می كرده و می فرموده مأیوس از الطاف خفیه الهی مباش كه نور علم و دانش در دل تو پرتوافكن گردد - و به او می فرمود در قنوت نماز دعا كن از خدا بخواه كه نور علم را در دل تو بتابد.


[1] الامام الصادق ملهم الكيميا به نقل الامام الصادق و عصره و ارائه و فقهه ابوزهر چاپ مصر ص 248.